.:. قاصدک+ .:.

.:: قاصدک پلاس ؛ اندیشه هایی با طعم نمک ::.

.:. قاصدک+ .:.

.:: قاصدک پلاس ؛ اندیشه هایی با طعم نمک ::.

.:.  قاصدک+  .:.

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجتماعی؛درد و دل» ثبت شده است

۱۲
بهمن
۹۱
الان تو ایستگاه اتوبوس نشستم که برم دنبال یه مطلبی از بی ماشینی نمیگم از اینکه فقط دربستی میبرن نمیگم از باران رحمت الهیی میگم چه زیاده

خلاصه تو این بارون دعا میکنم صاحب الزمان حوایج قلبی همه رو بده مخصوصا انانی که به دنبال راه رفتندو میخواهند بروند از خدا میخوامکه زندگی 

همه ی ما رو صاحب الزمانی کنه،دیشب با یک بنده صالح خدا صحبت میکردم یجورایی گفتم با این دید باید به ایمه علیهم السلام نگاه کنیم که انگار ته دره هستیم و یک سیم بکسل قوی ما رو نگه داشته و نمیذاره ته دره بیوفتیم حالا ما با چه وضعیتی این طناب رو نگه میداریم حالا متوجه میشم رسول اکرم فرمود وان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا...

امضا:شماطیل12/11/91

  • .:عقیل©:.
۰۸
بهمن
۹۱
جنایت کاری که یک آدم را کشته بود، در حال فرار و آوارگی، با لباس ژنده و پرگرد و خاک و دست و صورت کثیف، خسته و کوفته ، به یک دهکده رسید.

  • .:عقیل©:.
۰۶
بهمن
۹۱
ای بابا این جمعه هم رفت... افتاب روز جمعه هم با دلگیری غروب میکنه اصلا با رفتنشش میگه بابا امامتون نیومد حواستون کجاست؟؟؟

اونقدری که برای دیدن فوتبال تلاش کردین برای دیدن امام زمان تلاش کردیم؟؟؟
اونقدری که برای برد تیممون خوشحالی میکنیم برای اومدن امام زمان هم خوشحالی میکنیم؟؟؟
راننده تاکسی میگفت هایده که مرد کلی گریه کردم....اهای مردم ایا برای غربت صاحب الزمان هم گریه میکنید؟؟
یا مسخره میکنید و میگید پشت ابرا قایم شده؟؟

حاضریم برای سلامتیش صدقه بدیم؟؟؟

به شانه کشیدیم غمش را؟؟

ایا بیقرار یاریم؟؟؟

نمیدونم اونقدر بگم که اقا جان کمی دیر تر...




{غروب انتظار91/11/6}

  • .:عقیل©:.
۰۱
بهمن
۹۱
ماه  غروب خورشید را تماشا میکرد و منتظر رفتنش بود تا کار خود را اغاز کند؛گویا قرمزی خورشید از عصبانیت بود،عصبانیتی که ناشی از کار های ما مردم سنگ دل بود...

در راه ماه از او سوال کرد خورشید از چه عصبانی هستی؟!
خورشید خنده تلخی زد و گفت: گفت خیلی زود قضاوت میکنند!!
و شروع به تعریف داستان کرد




  • .:عقیل©:.
۳۰
دی
۹۱

یادمه وقتی این عکس رو گرفتم روز جمعه بود، ناخود اگاه شعر نیما یوشیج که میگه تو را من چشم در راهم اوفتاد و همینطور چند دقیقه مبهوت بودم بعد از عکس گرفتن با "صدای بیا بریم دیگه دیر شد" به خودم اومدم...

  • .:عقیل©:.
۲۸
دی
۹۱
(کوفه_منزل امیرالمومنین)

بعد از مر
گ همسرش دیگر یاری نداشت...در موقع دفن ِ تنها حمایت گرش،وقتی که دست از خاک قبر بیرون اورد اهی از ته دل کشید کسی که در نظرش نه دنیاست نه اخرت فقط ذات حق...یه همچین روحی از ته دل اهی کشید و گفت ایکاش من هم مرده بودم...به خانه بازگشت به دیوار حجره تکیه داد و گفت: تو خانه ی بی  یار چه کنم؟؟؟!!

  • .:عقیل©:.
۲۵
دی
۹۱

سلام امروز اومدم به عنوان اولین مطلب در مورد تهران حرف بزنم ولی دیدم شاید به عنوان اولین پست زیاد خوب نباشه...گفتم بیایم در مورد سعادت حرف بزنیم...

اولین موضوع اینه ما این همه میگیم سعادت،سعادت،حالا بیایم ببینیم این سعادت که میگن چیه؟؟؟سعید و خوشبخت کیست؟ سعادت واقعی چیست؟
من تعریفم اینه:>
البته این سعادت در ملت ها و افراد و جوامع متفاوته...

  • .:عقیل©:.